شعر نخست :
پای یک مسجد متروک بنای ده ماست
نو تر از منظره ها مقبره های ده ماست
خانه هامان گلی و پنجره هامان بسته
فقط این مسجد متروک نمای ده ماست
کد خدای ده ما هر چه بگوید حق است
کد خدای ده ما نیست،خدای ده ماست
کدخدا را چو خدا قبله ی حاجت کردیم
کدخدائی و خدائی که بلای ده ماست
ما از این زندگی آخر به خدا خسته شدیم
این صدا مختص من نیست،صدای ده ماست
خاک نفرین شده ها مرکز طاعون زده ها
تخم آفت زدگی در گل و لای ده ماست
پدرم از ده بالا که غروب آمد گفت
هر چه بدبختی و درد است برای ده ماست
آه چوپان جوان خسته نباشی بنواز
فقط این نی لبکت لطف و صفای ده ماست
شعر دوم :
یاد دارم یک غروب سرد سرد
می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد
دوره گردم کهنه قالی میخرم
کاسه و ظرف سفالی میخرم
دست دوم جنس عالی میخرم
گر نداری کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی زد و بغضش شکست
اول سال است؛ نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوش از ما ربود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
صورتش دیدم که لک برداشته
دست خوش رنگش ترک برداشته
سوختم دیدم که بابا پیر بود
بدتر از آن خواهرم دلگیر بود
مشکل ما درد نان تنها نبود
شاید آن لحظه خدا با ما نبود
باز آواز درشت دوره گرد
رشته ی اندیشه ام را پاره کرد
دوره گردم کهنه قالی میخرم
کاسه و ظرف سفالی میخرم
دست دوم جنس عالی میخرم
گر نداری کوزه خالی میخرم
خواهرم بی روسری بیرون دوید
آی آقا ! سفره خالی می خرید ؟
واژگان کلیدی:اشعار،نمونه شعر ،شاعر ،شعرهای ،شعری از ،یک شعر از ،غزل غزلیات غزل های غزلی از ،محمدرضا يعقوبي.
رحمت به شیری که خوردی
سلام.شعر فقط این نیست که حرفای قشنگ بزنی و وزن وقافیه وخوش وزن باشد .شعر باید حس و حال داشته باشد .حرف تازه داشته باشد .خون تورگهات بجوش وخروش بیاد مانند شعر آقای رضا یعقوبی و یاد دارم در غروبی سرد سرد .شعر این است
این شعر وصف حال مردم ماست وقتی میخونم با خودم میگم یعنی چه کسایی الان این جور دارن زندگی میکنن
سلام.شعر” سفره خالی” خیلی قشنگ و با مفهومه ولی چندتا نسخه بدستم رسیده که با هم تفاوتهای جزئی دارن.
نسخه اصلیش کدومه؟
اگه کسی داره واسم بفرسته.ممنون
Kavosh1390koosha1395@gmail.com
نمیدانم چرا هر وقت این شعر را میخوانم یا که می شنوم بی اختیار گریه ام می گیرد
بسیار عالی