نیمه ی شب زلف را در سایه ی مه تاب دادی

فرخی یزدی – غزل شماره 185

نیمه ی شب زلف را در سایه ی مه تاب دادی

وز رخ چون آفتابت زینت مهتاب دادی

چشم می آلوده را پیوستگی دادی به ابرو

جای ترک مست را در گوشه ی محراب دادی

ابرویت را پر عرق کردی دگر از آتش می

یا برای قتل ما شمشیر خود را آب دادی؟

چون پرستاران نشاندی کنج لب خال سیه را

هندوی پر تاب و تب را شیره ی عناب دادی

دیده ام را تا قیامت روز و شب بیدار دارد

وعده ی وصلی که از شوخی توام در خواب دادی

تا زدی ای لعبت چین شانه زلف عنبرین را

در کف باد صبا صد نافه مشک ناب دادی

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها