با دشمن اگر میل تو پنداشته بودیم

فرخی یزدی – غزل شماره 142

با دشمن اگر میل تو پنداشته بودیم

ای دوست دل از مهر تو برداشته بودیم

دردا که نبودش به جز از کینه ثمر هیچ

تخمی که ز مهر تو به دل کاشته بودیم

ز آن پیش که آزاد شود سرو تهیدست

ما پرچم آزادگی افراشته بودیم

تشکیل غلط قاعده ی فقر و غنا گشت

ای کاش که این قاعده نگذاشته بودیم

پر ساختن کیسه اگر مقصد ما بود

همچون دگران جیب خود انباشته بودیم

سرلوحه ی طوفان شده گلرنگ که در آن

ما شرح دل خون شده بنگاشته بودیم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها