غزلی از حمید هنرجو

 

ما پشت لحظه های تو پنهان نمی شویم

هستیم آنچه بوده و جز آن نمی شویم

از دیو و دد ، همیشه ملولیم و ای دریغ

ابهام کار چیست  که انسان نمی شویم

چون زلف بید ، در گذر بادها رها

تا شانه تو هست ، پریشان نمی شویم

خود ، کوه پرسشیم به دوش زمان ، ولی

بی اعتنا به پاسخ توفان نمی شویم

مائیم و زخم کهنه فریاد در گلو

با مرهم سکوت ، که درمان نمی شویم

انکار عشق کرده و بر باد رفته ایم

القصه خاک پای سلیمان نمی شویم

هرروزمان روایت تکرار تشنگی ست

ابریم و در هوای تو باران نمی شویم

دلتنگی ترانه ما از نگاه توست

تو هستی ای بهار و غزلخوان نمی شویم …


واژگان کلیدی: اشعار حمید هنرجو،غزلیات حمید هنرجو،نمونه شعر حمید هنرجو،شعرهای حمید هنرجو،یک شعر از حمید هنرجو،شعر حمید هنرجو،غزل حمید هنرجو،شعرهای حمید هنرجو،غزل های حمید هنرجو.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها