برای عشق دو تا بوسه از دهان کافی است
لبت برای سرآغاز داستان کافی است
دو شخصیت و کمی طرح نصفه نیمه ی گنگ
دو شخصیت،تو و من و کمی زمان کافی است
که بوسه های تو معنای خوب دلخوشی اند
که با وجود تو یک ذره از جهان کافی است
درون کافه مرا مثل قبل می بینی
و دست های مرا … حرف دیگران کافی است
بنوش قهوه و فالی بزن، که زندگی ام
همین که دیده شود توی استکان کافی است
دلم گرفته و بد جور دوستت دا … دا
برای گریه شدن لکنت زبان کافی است
درون کافه کسی نیست جز من و یادت
چقدر فکر کنم به تمامشان؟ کافی است
واژگان کلیدی:اشعار آرش سیفی،نمونه شعر آرش سیفی،شاعر آرش سیفی،شعرهای آرش سیفی،شعری از آرش سیفی،یک شعر از آرش سیفی،غزل غزلیات غزل های غزلی از آرش سیفی،آرش سيفي.