شعر نخست:
او دوست بود با کلمات و ستارگان
بر برجی از فلز، شب خاموش پادگان
میخواست نامه ای بنویسد، ترانه خواند
تا ماه را به خواب کند، مثل کودکان:
دلتنگ نیستم که بپرسی برای که؟
عاشق که نیستم که بگویی چرا جوان؟
این ابرها برای تو بالش کن و بخواب
ماه عزیز، ماه جوان، ماه مهربان!
سرباز، فکر کرد به یک روز خط خطی
سرباز، فکر کرد به شبهای امتحان
آوازهای زخمی ســــرباز، تا سحر
تکرار شد، ستاره ستاره، دهان دهان
وقت سحر که بین شب و روز میکند
پوتین تا به تای خودش را به پا جهان
ســرنیزه ی هزار ستاره، به سمت او
چرخید و دســت بند زدش ماه دیده بان
تا عصــــــر، در ادامه ی آواز او چکید
از ابرهای ســـوخته ، نعــش پــرندگان…
شعر دوم:
دو باره دختری امشب به خواب دیده مرا
که از زبان غزل های من شنیده مرا
و با هزار دلیل از دلش که پرسیده
به این نتیجه رسیده که بر گزیده مرا
تمام خوابش را کرده است نقاشی
کنار خود لب یک باغچه کشیده مرا
مرا گرفته و بوسیده پر پرم کرده
ولی نگفته چرا بی اجازه چیده مرا
جواب نامه او چیست؟ اگر آری ست
چه طعم میدهد این میوه رسیده مرا؟
ندیده عاشق او میشوم. همین امشب
رها نمی کند این شوق تا سپیده مرا
جواب میدهم آری اگر چه می دانم
خدا برای رسیدن نیافریده مرا
شعر سوم:
انـار شــو کـــــــه تمــــام لب تــــــو را بمکم
به بغضم این همه سوزن نزن که می ترکم
شب است و عطر خوشِ نانِ تازه ی تنِ تو
بگـــــــــــــو چکار کنم با دلِ پـــــر از کپکم
دهانم آب می افتد ، چقدر می افتد
دهـــانم آب برایت ، انــــار بــا نمکم
انار سوخته ام من ، دلِ مرا بچلان
نمک بریز و بنوش از دل ترک ترکم
شبی که بغض کنی صبح می چکد گل گل
صــدای گـریه ی تـــــو از لبـــان نی لبــــکم
مخواه دختر چوپان ! که باد حمله کند
به دشتهای پر از گله های شاپرکـــم
تو می شوی ملکه ، گوشواره ات گیلاس
بساز بــا نـخ گیسوت ، تــاج قــاصدکــــم
شبیه تکه ی ابـری غریبه ام،تو بگــو
به چشمهات که باران کنند نم نمکم
ببین دست من این تا به فرق در مرداب
بدل شده است به فریاد آخـرین کمکم
تو چون عروسک خاموش قصه ها شده ای
و مـــــن غریب یِ شهرِ هـــــزار آدمکــــــم
شبیه غربت یک لاک پشت در برکــه
همیشه دور و برِ چشمات می پلکم
واژگان کلیدی: اشعار محمد سعید میرزایی،اشعار محمدسعید میرزایی،نمونه شعر محمد سعید میرزایی،شعرهای محمد سعید میرزایی،غزل محمدسعید میرزایی،غزل های محمد سعید میرزایی،غزلیات محمد سعید میرزایی،شاعر محمد سعید میرزایی،شعر محمد سعید میرزایی،سروده های محمد سعید میرزایی.
سلام واقعا از اشعار زیبای این شاعر لذت بردم با ترانه گل سرخ زند وکیلی با شعر ایشون آشنا شدم واقعا ذهن بسیار خلاق و لطیفی دارند.
موزون و زیبا