مولانا-غزل شماره 50
ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا ؟
بر من خسته کردهای روی گران چرا چرا ؟
بر دل من که جای توست کارگه وفای توست
هر نفسی همیزنی زخم سنان چرا چرا ؟
گوهر نو به گوهری برد سبق ز مشتری
جان و جهان همیبری جان و جهان چرا چرا ؟
چشمه ی خضر و کوثری ز آب حیات خوشتری
ز آتش هجر تو منم خشک دهان چرا چرا ؟
مهر تو جان نهان بود ، مهر تو بینشان بود
در دل من ز بهر تو نقش و نشان چرا چرا ؟
گفت که جان جان منم دیدن جان طمع مکن
ای بنموده روی تو صورت جان چرا چرا ؟
ای تو به نور مستقل وی ز تو اختران خجل
بس دودلی میان دل ز ابر گمان چرا چرا ؟