مولانا-غزل شماره 317
یار آمد به صلح ای اصحاب
ما لکم قاعدین عند الباب
نوبت هجر و انتظار گذشت
فادخلوا الدار یا اولی الالباب
آفتاب جمال سینه گشاد
فاخلعوا فی شعاعه الاثواب
ادب عشق جمله بیادبیست
امة العشق عشقهم آداب
باده ی عشق ننگ و نام شکست
لا روسا تری و لا ادناب
لذت عشق با دماغ آمیخت
کامتزاج العبید بالارباب
دختران ضمیر سر مستند
وسط روض القلوب و الدولاب
گر شما محرم ضمیر نهاید
فاسئلوهن من وراء حجاب
شمس تبریز جام عشق از تو
و خذ الکبد للشراب کباب