از جهت ره زدن راه درآرد مرا

مولانا-غزل شماره 208

 

از جهت ره زدن راه درآرد مرا

تا به کف رهزنان بازسپارد مرا

آنک زند هر دمی راه دو صد قافله

من چه زنم پیش او او به چه آرد مرا

من سر و پا گم کنم دل ز جهان برکنم

گر نفسی او به لطف سر بنخارد مرا

او ره خوش می‌زند رقص بر آن می‌کنم

هر دم بازی نو عشق برآرد مرا

گه به فسوس او مرا گوید کنجی نشین

چونک نشینم به کنج خود به در آرد مرا

ز اول امروزم او می‌بپراند چو باز

تا که چه گیرد به من بر کی گمارد مرا

همت من همچو رعد نکته ی من همچو ابر

قطره چکد ز ابر من چون بفشارد مرا

ابر من از بامداد دارد از آن بحر داد

تا که ز رعد و ز باد بر کی ببارد مرا

چونک ببارد مرا یاوه ندارد مرا

در کف صد گون نبات بازگذارد مرا

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها