زبان ز هرزه درایی به جان رساند مرا

صائب تبریزی- غزل شماره 618

زبان ز هرزه درایی به جان رساند مرا

لب خموش به دارالامان رساند مرا

ادا چگونه کنم شکر آه را، کاین تیر

ز یک گشاد به چندین نشان رساند مرا

ز بیکسی چه شکایت کنم به هر ناکس؟

که بیکسی به کسِ بیکسان رساند مرا

اگر چه بی بروپالی است سنگ راه عروج

دل شکسته به آن دلستان رساند مرا

به دیده چون ندهم جای، اشک را صائب؟

که سیلِ گریه به آن آستان رساند مرا

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها