شعری از کمیل ایزد جو

غزل چشمت غزل مویت غزل لبهات بانو جان

خدا رحمش بیاید بر مخاطب هات بانو جان

نگاهت منتقدها را حسابی بی زبان کرده

و شاعرهای سر در گم که در شب هات بانو جان

غنایی راه رفتن ها،حماسی عشوه کردن ها

چه می چسبد برای ما مجرب هات بانو جان

تبم تند است و هذیانم مفاعیلن مفاعیلن

دعا کن قسمتم باشد تو و تب هات بانو جان

رسیدم روی این بیتی که عمرش یازده قرن است

و می پرسم به شکلی که مودب هات بانو جان

تو مرصاد العبادی یا فروغ کشف الاسراری

که رندی می گذارد سر به مکتب هات بانو جان؟

تو لامذهب ترین شعری که خیلی دوستش دارم

به می سجاده رنگین شد و شد لب هات بانو جان


واژگان کلیدی:اشعار کمیل ایزد جو،نمونه شعر کمیل ایزد جو،شاعر کمیل ایزد جو،شعرهای کمیل ایزد جو،شعری از کمیل ایزد جو،یک شعر از کمیل ایزد جو،غزل غزلیات غزل های غزلی از کمیل ایزد جو،كميل ايزد جو،کمیل ایزدجو.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها