شعری از کریستیانا روزتی،شاعر انگلیسی

 

مرا به یاد آور

آن‌گاه که خواهم رفت

آن‌گاه که به سرزمین سکوت خواهم رفت

آن‌گاه که دستان تو دیگر

جایی برای آرمیدن من نخواهد بود

نه!دیگر هیچ‌گاه بر نخواهم گشت

برای بودن، در کنار تو

مرا به یاد آور

آن‌گاه که روزها از پس روزها نمی‌آیند

مرا به یاد آور

آن‌گاه که در باره‌ی نقشه‌هایی می‌گویی

که برای آینده‌مان کشیده‌ای

می‌دانی که اکنون دیر است

برای گفت‌وگو کردن

برای دعا خواندن

غمگین نباش

اگر باید اندک زمانی  فراموشم کنی …

که باز به یادم خواهی آورد

برای رهایی از تاریکی و فساد

این‌که به خاطرم آوری و غمگین باشی

این‌که رد پای من بر گذرگاه افکارت حک شود،

بهتر است

از همه چیز را فراموش کردن

و لبخند زدن.

 

“مترجم:سیاوش ضمیران”


واژگان کلیدی: اشعار کریستیانا روزتی،نمونه شعر کریستیانا روزتی،شاعر کریستیانا روزتی،شعرهای کریستیانا روزتی،شعری از کریستیانا روستی،یک شعر از کریستیانا روزتی،اشعار برگردان به پارسی کریستیانا روزتی،شعرهای ترجمه شده به فارسی کریستیانا روزتی،شاعره انگلیس،شاعر انگلستان،سخنور بریتانیا،شاعر قاره ی اروپا،شاعر زن انگلیسی.

Christina Georgina Rossetti،Christina Rossetti ، poems،quotes

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها