آتش اندر آب هرگز دیده ای

خواجوی کرمانی – غزل شماره 828

آتش اندر آب هرگز دیده ای

عنبر اندر تاب هرگز دیده ای

چون دهان بر لعل شورانگیز او

پسته و عنّاب هرگز دیده ای

شد نقاب عارضش زلف سیاه

شام بر مهتاب هرگز دیده ای

سنبل پر تاب هرگز چیده ای

نرگس پر خواب هرگز دیده ای

نرگسش در طاق ابرو خفته است

مست در محراب هرگز دیده ای

شد دلم مستغرق دریای عشق

ذرّه در غرقاب هرگز دیده ای

در غمش خواجو چو چشم خونفشان

چشمه ی خوناب هرگز دیده ای

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها