صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم
حافظ-غزل شماره 370
صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم
به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم
در میخانهام بگشا که هیچ از خانقه نگشود
گرت باور بود ورنه سخن این بود و ما گفتیم
من از چشم تو ای ساقی خراب افتادهام لیکن
بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم
اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر
به خاطردار این معنی که در خدمت کجا گفتیم
قدت گفتم که شمشادست بس خجلت به بار آورد
که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم
جگر چون نافهام خون گشت کم زینم نمیباید
جزای آنکه با زلفت سخن از چین خطا گفتیم
تو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار درنگرفت
ز بدعهدیّ گل گویی حکایت با صبا گفتیم
معنی و تفسیر بیت های نخستین :
۱. صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم / به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم:
حافظ خطاب به صلاحدین (نماد عقل و خرد) میگوید: از ما چه میخواهی؟ ما که خود مستان (عاشقان و سالکان راه عشق) را به صلاح و درستی دعوت کردهایم. این بیت نشاندهندهی این است که حافظ خود را در جایگاه یک راهنما میبیند که دیگران را به سوی حقیقت هدایت میکند. حافظ به معشوق خود اشاره میکند و میگوید: به دور چشمان مست تو (که مانند نرگس است)، برای سلامتی دعا کردهایم. این بیت نشاندهندهی عشق و ارادت شاعر به معشوق است.
2. در میخانهام بگشا که هیچ از خانقه نگشود / گرت باور بود ورنه سخن این بود و ما گفتیم:
حافظ از معشوق میخواهد که درِ میخانهی دلش را بگشاید، چرا که هیچ درِ خانقاه (محل عبادت صوفیان) به رویش باز نشده است. این بیت نشاندهندهی این است که حافظ راه عشق را برتر از راههای رسمی عبادت میداند. حافظ میگوید: اگر تو این حرف را باور نداری، بدان که این سخن ماست و ما آن را بیان کردهایم. این بیت نشاندهندهی این است که حافظ به حرف خود اعتقاد دارد، حتی اگر دیگران آن را نپذیرند.
3. من از چشم تو ای ساقی خراب افتادهام لیکن / بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم:
حافظ خطاب به ساقی (نماد معشوق یا پیر راهنما) میگوید: من از نگاه تو به خرابی افتادهام، اما هر بلایی که از جانب معشوق بیاید، آن را با آغوش باز میپذیرم. این بیت نشاندهندهی تسلیم و عشق بیقید و شرط شاعر به معشوق است. حافظ میگوید: هر بلایی که از طرف معشوق بیاید، آن را با خوشآمد و آغوش باز پذیرفتهایم. این بیت تأکید دیگری بر عشق بیقید و شرط شاعر به معشوق است.
معنی و تفسیر بیت های میانی :
4. اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر / به خاطردار این معنی که در خدمت کجا گفتیم:
حافظ به معشوق هشدار میدهد که اگر مرا نبخشی، در آینده پشیمان خواهی شد. این بیت نشاندهندهی این است که شاعر به ارزش خود و خدمتهایش به معشوق آگاه است. حافظ از معشوق میخواهد که به یاد داشته باشد که در خدمت او چه گفتهاست. این بیت نشاندهندهی وفاداری و ارادت شاعر به معشوق است.
5. قدت گفتم که شمشادست بس خجلت به بار آورد / که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم:
حافظ به معشوق میگوید: قد تو را به شمشاد (درختی زیبا و راست) تشبیه کردم، اما این تشبیه آنقدر ناقص است که باعث شرمساری من شد. این بیت نشاندهندهی این است که زیبایی معشوق فراتر از هر توصیفی است. حافظ از خود میپرسد: چرا این تشبیه را به کار بردم و این سخن نادرست را گفتم؟ این بیت نشاندهندهی ناتوانی شاعر در توصیف زیبایی معشوق است.
معنی و تفسیر بیت های پایانی :
6. جگر چون نافهام خون گشت کم زینم نمیباید / جزای آنکه با زلفت سخن از چین خطا گفتیم:
حافظ میگوید: جگرم مانند مشک (نافه) خونین شده است، اما از این بابت نباید کمرویی کنم. این بیت نشاندهندهی رنجهای عشق است که شاعر با افتخار آن را تحمل میکند. حافظ میگوید: این رنجها جزای آن است که با زلف تو (که مانند چین است) سخن گفتیم. این بیت نشاندهندهی این است که شاعر از عشق به معشوق رنج میبرد، اما آن را با آغوش باز میپذیرد.
7. تو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار درنگرفت / ز بدعهدیّ گل گویی حکایت با صبا گفتیم:
حافظ خطاب به خودش میگوید: تو آتش شدی، اما با معشوق درنیامیختی. این بیت نشاندهندهی این است که شاعر از عشق به معشوق سوخته است، اما هنوز به وصال نرسیده است. حافظ میگوید: از بدعهدی گل (معشوق) با باد صبا (نسیم) سخن گفتیم. این بیت نشاندهندهی این است که شاعر از ناسازگاری معشوق رنج میبرد، اما همچنان به او وفادار است.
غزلیات حافظ شیرازی – ادبستان شعر پارسی
واژگان دشوار : مصراع بیت ها ابیات تحلیل بررسی همراه با معنا مفهوم شعر شرح کامل.