اشعار مریم آریان

 

شعر نخست :

باد با خود همه‌ ی خاطره‌ها را آورد

حال این شاعر بی‌حوصله را جا آورد

باد بوی همه‌ی خاطره‌ها را از یک

دفتر مشق چهل‌برگ به این‌جا آورد

و صدای تو که در خاطره‌ها می‌پیچید :

بچه‌ها جمله بسازید همه با آورد

من نوشتم غم نان را، غم نان را، هر شب

جسد بی‌رمق و خسته‌ی بابا آورد

آه امروز چه بسیار شباهت دارم

به همان بغض فروخورده که بالا آورد

شب سردی ا‌ست و من توی خودم می‌لرزم

باد با خود همه‌ی خاطره‌ها را آورد

یک نفر جیغ زد و نیمه‌شب هشتم تیر

شعر را مثل خودم مرده به دنیا آورد

 


 شعر دوم :

تنگ غروب از سنگ،بابا نان درآورد

آن را برای بچه های لاغر آورد

مادر بــرای بار پنجم درد کرد و

رفت و دوباره باز هم یک دختر آورد

گفتند دختر نان خور است و با خودش گفت

ای کاش می شد یک شکـم نان آور آورد

تنگ غروب آمد پدر،با سنگ در زد

یک عده را مهمــان برای مادر آورد

مردی غریبه با زنانی چادری که

مهمان ما بودند را پشت در آورد

مرد غریبه چای خورد و مهربان شد

هی رفت و آمد؛هدیه ای آخر سر آورد

من بچه بودم وقت بازی کردنم بود

جای عروسک پس چرا انگشتر آورد؟

دست مرا محکم گرفت و با خودش برد

دیدم که بابا کم ، نه از کم کمتر آورد

تنگ غروب از سنگ بابا نان در آورد

آن را برای بچه های دیگر آورد

مادر برای بار دیگر درد کرد و

رفت و نیامد باز اما دختر آورد

 


 شعر سوم :

چرا نمی شود بگویم از شما ؟ علامت سوال

 نمی شود بگویم از شما چرا ؟ علامت سوال

به هر طرف که می روم مقابل من ایستاده است

 همیشه مثل سنگ  زیر یک عصا،علامت سوال

 تو آنطرف کنار خط فاصله نشسته ای و من

 در این طرف در انتهای جمله باعلامت سوال

 نمی شود به این طرف بیایی ؟ آه ! نه به من نگو

 دو نقطه بسته راه جمله را علامت سوال

 نخواستند آه ! من و تو به هم … ، ولی برای چه

 برای چه نخواستند  ما دو تا … ، علامت سوال

 تو رفته ای و رد پای تو که مانده است

به روی صحنه ، بعد واژه ی کجا،علامت سوال

 دوباره شاعری کـه داخل گیومه بود می گریست

و بین هق هق شکسته شش هجا علامت سوال


واژگان کلیدی: اشعار مریم آریان،نمونه شعر مریم آریان،شاعر مریم آریان،شعرهای مریم آریان،شعری از مریم آریسان،یک شعر از مریم آریان،غزل غزلیات غزل های غزلی از مریم آریان،مريم آريان.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Korosh ebrahimi
میهمان
Korosh ebrahimi
مرداد 24, 1401 2:52 ب.ظ

سلام و عرض ادب به خدمت اساتیت بزرگ شعر و ادب و هنر عاشقانه ، این درس مشق عشق زندگی . من شاعر نیستم ولی از خواندن این اشعار زیبای پر معنا و جاودانه نهایت لذت را می برم واز کلمه به کلمه آن با عشق کسب تجربه می کنم . و به خودم و کشور عزیزم می بالم که چنین فرزندان . شیر زن هنرمند و شیر مردان هنرمند بزرگی را به خود دیده واز این گنجینه بزرگ بهره می برد .
سر دفتر عالم معانی عشق است .
سربیت قصیده جوانی عشق است.
ای انکه خبر نداری خبر از عالم عشق .
این نکته بدان که زندگانی عشق است.
درپایان باید از شاعر بزرگ و نامدار عرصه شعر و ادب و هنر ، سر کار خانم مریم آریان، تقدیر و تشکر بی شایان ازبابت اشعار زیبا و پر معنایی که تقدیم جامعه هنری کشور نمو ده اند را داشته باشم . وهمچنین از دیگر اساتید بزرگ شعر و ادب و هنر کمال تشکر فراوان رادارم . وبه همه عزیزان . خسته نباشید و خدا قوت عرض می نمایم . . ارادتمند و دوستدار همه خانواده بزرگ شعر و ادب و هنر ایرانی :کورش ابراهیمی . پرسنل نیروی هوایی، الهی ارتش جمهوری اسلامی ایران . یا علی مدد و التماس دعا .