اشعار علی سهامی

 

شعر نخست:

ای‌آفتاب‌ بافته‌ گیسو نیامدی‌

زیباترین‌غزال‌غزل‌گو نیامدی‌

بی‌تو به‌ کوه‌ ریشه‌ زده‌ بی‌قراریم‌

با دسته‌های‌ نرگس‌ خود رو نیامدی‌

مادربزرگ‌ گفت:یکی‌ بود، آن‌یکی‌

مادربزرگ‌ گفت‌:که‌ آهو نیامدی‌

ای‌ آن‌ یکی‌ نبودِ خیالم‌ به‌کودکی‌

از پشت‌ابرهای‌ فراسو نیامدی‌

“باشو” همان‌غریبهِ‌ کوچک‌ کنون‌ منم‌

یک‌ بار تا غریبی‌”باشو” نیامدی‌

تبدیل‌ شد تمامیِ اسفندها به‌ دود

همراه بال بال پرستو نیامدی


شعر دوم:

چشمِ تو از شعرِ حافظ , شعرِ تَر انگیز تر

 باتو مستم آنچنان از شمسِ دین تبریز تر

ابتدایِ فصلِ این تاریخِ نیشابوری ام

 “بیهقی” لختی قلم گریاند و شعرم ریز تر

آسمان را در میانِ دو هجا جا می کند

 تا که بادا باد بادو تا که لب لبریز تر

شاعری لبهایِ خود را بست , آسمان تعطیل شد

 ابرها در جستجویِ بارشی چنگیز تر

قله ها را با غباری وهمگین پوشانده اند

 بار و برگِ باغِ من از زندگی پاییز تر

دور دورِ خسرو است ای دل بپر تا آسمان

 “بیستون” فرهاد ” شیرین ” پر! ” شکر” پرویز تر


 واژگان کلیدی: اشعار علی سهامی،نمونه شعر علی سهامی،شعرهای علی سهامی،غزل علی سهامی،غزلیات علی سهامی،غزل علی سهامی،غزل های علی سهامی،شاعر علی سهامی،شعر کرمانشاه،شاعر کرمانشاهی.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها