اشعار آراه ریوندی

شعر نخست :

 

گرگ زادي و دل شير برايت رفته است

قلب دريايي يك شاه به پايت رفته است

عاشقي كردم و يك عمر خيانت ديدم

آري اين عمر به جبران خطايت رفته است

گرچه دل در ماجراي بين ما تقصير داشت

ليك او سمت كمينگاه صدايت رفته است

اين چنين با من جفا داري بگو انديشه ات

سوي روز محشر و سوي خدايت رفته است ؟

بعد از امشب جنگلت اي گرگ نر بي شير ماند

از ديارت عاشق بي دست و پايت رفته است

 


شعر دوم :

 

او به من گفت که دیر آمده ام دیر شدست

دل من میل ندارد به شما، پیر شدست

صید شیری شده ام خسته و دل آزرده

هوس پنجه به دل مانده و او سیر شدست

چقدر گرگ که در حسرت من میسوزند

من کنار تو و قلبم به تو زنجیر شدست

حرف هایت چقدر آتش جانم بودند

دل بیچاره ام از حرف تو تحقیر شدست

چه بخواهی چه نخواهی چه مرا پس بزنی

با تو قلبم و وجودم همه در گیر شدست


واژگان کلیدی: اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،غزل غزلیات غزل های غزلی از،آراه ريوندي.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها