آگاهسازیها
پاککردن همه
[حل شده] بی خبر
خانه شعر
1
ارسال
1
کاربران
0
Reactions
13
نمایش
آبان 20, 1403 8:48 ق.ظ
(@mamarezapoori)
هنرمند یک ستاره
عضو شده: 4 ماه قبل
بی خبر بودیم و پرسان آمدی
فارغ از بند جهان جان آمدی
دیده را لبریز اشک بی زبان
بر سرم پیوسته خندان آمدی
ما جوانی را به یک دل باختیم
پنجه در خون می کشی بر اشک مردان آمدی
خلوت شب گر گزینم چون ننالم
شرحه شرحه روزگارم را به دندان آمدی
بی خبر آیی مگر گم گشته ای
خوش به کنج کلبه ی احزان مستان آمدی
برچسبهای موضوع
ارسال یک پاسخ
Forum Jump:
موضوعات مرتبط
-
13
3 ماه قبل
-
فرزند زمان
4 ماه قبل
-
اعجاز
4 ماه قبل
-
یکی را میشناسم
4 ماه قبل
Forum Information
- 4 تالارهای گفتمان
- 34 موضوعات
- 58 ارسال
- 0 آنلاین
- 810 اعضا
جدیدترین عضو ما: YounosPouyan
آخرین ارسال: یلدا
آیکونهای تالارگفتمان:
تالارگفتمان حاوی هیچ ارسال خوانده نشدهای نیست
تالار حاوی ارسالهای خوانده نشده
آیکن های موضوع:
پاسخ داده نشده
پاسخ داده شده
فعال
داغ
مهم
تایید نشده
حل شده
خصوصی
بسته شده