سعدی-گلستان باب هفتم در تاثیر تربیت
حکایت 6
پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت : این فرزند توست، تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش. ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی چند برو سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب ، در فضل و بلاغت منتهی شدند. ملک ، دانشمند را مواخذت کرد و معاتبت فرمود که : وعده ی خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی. گفت : بر رای خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسان است و طباع مختلف .
گر چه سیم و زر ز سنگ آید همی
در همه سنگی نباشد زر و سیم
بر همه عالم همیتابد سهیل
جایی انبان میکند جایی ادیم