گلستان-باب دوم در اخلاق درویشان-حکایت 39

سعدی-گلستان-باب دوم در اخلاق درویشان

حکایت 39

 

یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته . عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالتِ مستقبح او نظر کرد .  جوان از خواب مستی سر بر آورد و گفت : اذا مَرّوا بِاللغو مَرّوا کراماً (1)

اِذا رَایتَ اَثیماً کُن ساتِراً و حَلیماً

یا مَن تُقبحُ اَمری لِمَ لا تَمرُّ کریماً (2)

 

متاب ای پارسا روی از گنهکار

به بخشایندگی در وی نظر کن

اگر من ناجوانمردم به کردار

تو بر من چون جوانمردان گذر کن


واژگان کلیدی : 1-ترجمه : هرگاه به عمل لغوی بگذرند ، بزرگوارانه از آن درگذرند .   2-ترجمه : هرگاه دیدی کسی گناه می کند ، پرده پوشی کن و بردبار باش . تویی که کار مرا زشت میدانی چرا به بزرگواری نمی گذری ؟

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها