به سینه ناوک غم تا به کی روان کردن

کلیم همدانی- غزل شماره 529

به سینه ناوک غم تا به کی روان کردن

چه ذوق رو دهد از آینه نشان کردن

دلا به گلشنِ حسن معاش می باید

به قدر پایۀ پرواز، آشیان کردن

قفس فراخ اگر گشت، گلستان نشود

بجاست شکر و شکایت ز آسمان کردن

غذای ماست فریب سراب نومیدی

مگو به هیچ قناعت نمی توان کردن

ترا چنین که سر و برگ بدگمانی هست

چرا نداری پروای امتحان کردن

مسلّم است به دل، دردِ عمرکاهِ ترا

ز جان نهفتن و پنهان ز لب فغان کردن

چنین که قبلۀ خود کرده ایم دنیا را

نشان کفر بود پشت بر جهان کردن

زمانه را به تو یکرنگ می کند، ز اوّل

به نزد جهل فروشان هنر نهان کردن

جفای خار نه از بهر گل کشید کلیم

رساند مشق تنزّل ز باغبان کردن

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها