گردون در آتش حسد از جوهر من است

کلیم همدانی- غزل شماره 125

گردون در آتش حسد از جوهر من است

پرواز من بلندتر از اختر من است

شبنم به بالِ جذبۀ خورشید می پرد

کس را چه حدّ بستنِ بال و پر من است؟

پامال و خاکسار و ز هر باد بی قرار

نقش قدم به راه فنا همسر من است

سهلش مبین، که سکّۀ مردان همین بود

نقش حصیر فقر که بر پیکر من است

سالک به مقصد از ره تجرید می رسد

در راه عشق، رهزن من رهبر من است

گر در غم تو بگذرد از سر، چه فایده

خوناب دل که صندل درد سر من است

زان آتشی که در ته پایم نهاده شوق

اشکم به دیده، سوخته چون اختر من است

از سایه می هراسم، از آیینه می رمم

هر جا دو کس به هم رسد، آن محشر من است

بدنامِ فسق و زاهدِ میخانه ام کلیم

وز باده روزه دار، لب ساغر من است

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها