چمن ز سردی ایام، برگ و بار گذاشت

کلیم همدانی- غزل شماره 115

چمن ز سردی ایام، برگ و بار گذاشت

خوش آنکه عاریتی را به اختیار گذاشت

خزان رسید و به آزادگی سمر شد نخل

فشاند برگ به شکر همین که بار گذاشت

بس است سردی فصل خزان، کنون باید

هوای زهد خنک را به یک کنار گذاشت

تو نیز پنجه ز می رنگ کن که باز خزان

حنا به دست عروسان شاخسار گذاشت

چو سایه در قدم شاهدان بستان باش

که برگ ریز به پای همه نگار گذاشت

دلم به حلقۀ زلف نگار، خود را بست

به این وسیله سری در کنار یار گذاشت

ز انقلاب سپهر دورو عجب دارم

که بی قراری ما را به یک قرار گذاشت

چنان ممیر که چیزی بماند از تو به جا

بغیر نام نباید به یادگار گذاشت

چه می توان ز پریشانِ تیره روز گرفت

کلیم دعوی دل را به زلف یار گذاشت

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها