چند غزل از مهتاب یغما

 

شعر نخست:

گر چه رفتار تو با گفتارت اصلا جور نیست

فکر من آنقدر ها هم از سر تو دور نیست

در تن شب های من رنگ شب بغداد هست

صبحم اما هیچ رنگ صبح نیشابور نیست

برسر این گور من بیهوده شیون میزدم

تازه فهمیدم که اصلا مرده ای در گور نیست

بی تو ممکن نیست من باشم ،وجود سایه در

متن دنیا گنگ و بی معناست وقتی نور نیست

شک ندارم اشک می ریزند ماهی ها در آب

اشک ماهی ها نباشد آب دریا شور نیست


شعر دوم:

از من گرفتی خلوت بکر جهانت را

می خواستم مهتاب باشم آسمانت را

می شد اگر می خواستی مانند تن پوشی

دور تن ام محکم بپیچی بازوانت را

هم دوست دارم غرق عشقی آتشین باشی

هم تشنه ام نفرین کنم همبسترانت را

تنها شرابت را بنوش و دلربایی کن

بی من ننوش اما تو جام شوکرانت را

بوسیدن تو آرزویی غیر ممکن نیست

من می رسانم بر لبم یک روز جانت را


شعر سوم:

من زنده نيستم به تمام دليل ها

بيهود اند نذر و دعا و دخيل ها

من مرده ام بروي سر و چشم گردنم

هي خاك پشت خاك بريزيد بيل ها

فرياد ميزني كه مرا”دوست”، ناگهان

گم ميشود صداي تو در قال و قيل ها

دستت نميرسد به بهاري كه هك شده است

روزي بروي قامت سرد فسيل ها

موساي چشم هاي مرا را آب برده است

هي زل نزن به چشم عزادار نيل ها

تو اولين ستاره دنباله دار و من

نسلي كه منقرض شده در بين ايل ها

بايد پياده راهي هندوستان شويم

يادي نمي كنند از اين خطه فيل ها


شعر چهارم:

دو جام ،قبل و دو تا بعد کار می چسبد

دو جام بعد در آغوش یار می چسبد

همین که مست شوی،حس کنی که خوشبختی

در اوج تلخی این روزگار می چسبد

مرا بخواه و به من چای و بوسه وعده بده

قرار تو به من بی قرار می چسبد

بچنگ جسم مرا عاشقانه چون شیری

که ناگهان به گلوی شکار می چسبد

چقدر مست در آغوش بودنت خوب است

چقدر بوسه ی بی اختیار می چسبد

مرا رها کن و بگذار منتظر باشم

برای بوسه کمی انتظار می چسبد


 واژگان کلیدی: اشعار مهتاب یغما،نمونه شعر مهتاب یغما،شاعر مهتاب یغما،شعرهای مهتاب یغما،یک شعر از مهتاب یغما،شعری از مهتاب یغما،شعر سنتی مهتاب یغما،غزل مهتاب یغما،غزلیات مهتاب یغما،غزل های مهتاب یغما،غزلی از مهتاب یغما.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها