شعر نخست :
نسیم سبک سپیده دم
نفس میکشد با دهانت
در انتهای خیابانهای خلوت .
پرتوی خاکستری چشمانت
قطرات شیرین سپیده دم است
بر تپههای تاریک .
قدمها و نفس تو
همچون باد صبحدم
فرا میگیرد خانهها را
شهر مرتعش میشود
سنگها دم برمیآورند
زندگی هستی تو
یک بیداری
ستاره در پرتوی سپیده دم
آواز نسیم،
گرما، نفس
گم شد
شب پایان گرفت .
تو روشنایی و صبحی .
” برگردان : کمال محمودی “
شعر دوم :
مرگ خواهد آمد و با چشمان تو خواهد نگریست
مرگی که از صبح تا شب با ماست
بیخواب و گنگ مانند افسوسی قدیمی
یا رذیلتی جاهلانه .
چشمانت واژهای تهی خواهد بود
فریادی فرونشانده و سکوتی
بدینسان هر روز صبح میبینیاش
وقتی تنها خم میشوی رو به آینه
آی امید گرامی
ما نیز آن روز خواهیم دانست
که زندگی و هیچی تویی .
مرگ هر کس را به چشمی مینگرد
مرگ خواهد آمد و با چشمان تو خواهد نگریست
مانند پایان یافتن رذیلتی خواهد بود
و دیدار چهرهای مرده
که از آینه پدیدار میشود
مانند گوش سپردن به لبهای بستهای که سخن میگویند
و ما در سکوت فرو خواهیم رفت .
” برگردان : محمد مختاری “
واژگان کلیدی : اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،شعرهای ترجمه شده به فارسی،سروده های برگردان به پارسی،ایتالیایی،کشور ایتالیا.
Cesare Pavese،poems،quotes