زیبایی تو قلب و جانم را تسخیر می کند
آه، تو ای ماه زیبا که نزدیکی و روشن
زیباییت من را مثل کودکی می سازد
که بلند گریه می کند تا نورت را ازآن خودش سازد
کودکی که دستهایش را باز می کند
تا تو را به گرمی به سینه اش فشار دهد
اگرچه پرندگانی هستند که در این شب می خوانند
در حالیکه پرتوهای سفید تو گلوهاشان را روشن کرده است
بگذار سکوت عمیق من برایم سخن گوید
بیش از آنچه نغمه های شیرینشان برای آنها می گوید
کسی که می پرستدت تا زمانی که موسیقی پایان گیرد
برتر از بلبلان توست .
“برگردان:کامبیز منوچهریان”
واژگان کلیدی: اشعار ویلیام هنری دیویس،نمونه شعر ویلیام هنری دیویس،شاعر ویلیام هنری دیویس،شعرهای ویلیام هنری دیویس،شعری از ویلیام هنری دیویس،یک شعر از ویلیام هنری دیویس،شعرهای ترجمه شده به فارسی ویلیام هنری دیویس،شعرهای برگردان به پارسی ویلیام هنری دیویس،شاعر اهل ولز،شعر شاعر ولزی.
william henry davies،poems،quotes