جز سر زلف تو دل که راه ندارد

وفایی مهابادی – غزل شماره 31

جز سر زلف تو دل که راه ندارد

در همه عالم کس این پناه ندارد

سر که نیارم به کس ز خاک در تو است

شاه نه شاه است اگر کلاه ندارد

تا به خرابات چشم های تو ره برد

شیخ دگر میل خانقاه ندارد

تکیه به روی تو کرده زلف تو پس چیست

کافر اگر در بهشت راه ندارد

طلعت تو جای حیرت است به قامت

روز قیامت که مهر و ماه ندارد

زلف ازآن سوی برد دل، خط ازآن سوی

چون تو شهی بی نسق سپاه ندارد

بوسه ازآن لب بده، به غمزه ازآن چشم

فتوای پیر مغان گناه ندارد

هر که تو خواهی بکش به غمزه به ابرو

دولت حسن تو دادخواه ندارد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها