وحشی بافقی- غزل شماره 73
همرهی با غیر و از من احتراز از بهرِ چیست؟
خود چه کردم با تو، چندین خشم و ناز از بهرِ چیست؟
باز با من هر زمانش خشم و نازی دیگر است
خشم و ناز او نمیدانم که باز از بهر چیست؟
از نیازِ عاشقان چون بینیاز است اینهمه
عاشقان را اینهمه عجز و نیاز از بهر چیست؟
مجلسی خواهم که پیشت گیریم و سوزم چو شمع
بر زبان آرم که این سوز و گداز از بهر چیست؟
گوش بر افسانهٔ ما چون نخواهد کرد یار
وحشی این افسانهٔ دور و دراز از بهر چیست؟