وحشی بافقی- غزل شماره 277
دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم
هنوز وقت نیامد که بگذری ز گناهم؟
کرشمهای که نکاهد ز حسن اگر بنوازی
به لطفِ گاه به گاه و نگاهِ ماه به ماهم
میان ما و تو صد گونه خشم شد همه بیجا
چنین مکن که مرا عیب میکنند و ترا هم
کدام ملک به توفان دهم؟ کدام بسوزم؟
که فرق تا به قدم سیلِ اشک و شعلهٔ آهم
فتادهام به رهت چشم و گوش گشته سراپا
بیا که گوش به آواز پا و چشم به راهم
مکن که عیب کنندت ز چون منی چو گریزی
که نیکنامی جاوید از برای تو خواهم
چو وحشی از چمنِ وصل رُستم اول وآخر
سمومِ بادیهٔ هجر، زرد کرد گیاهم