شعری از هادی خوانساری

 

چشم مرا بستند

در گیر و دار کشف رمز صبح

آزادی و من ، من و انسان

هر سه را بردند پوتین ها

یک ماه حتی نور را …

تاریخ هم

در آن فضا فرسود .

میدان آزادی زنی زیبا

میان دود و ماشین ها

سربازها هم عکس می گیرند

با این زن و می خوابند

اما اگر یک قدم بردارد او

له میشود زیر …

چشم مرا بستند

اما هی کبوترهای آزادی … .


واژگان کلیدی:اشعار هادی خوانساری،نمونه شعر هادی خوانساری،شاعر هادی خوانساری،شعرهای هادی خوانساری،شعری از هادی خوانساری،یک شعر از هادی خوانساری،شعر نو هادی خوانساری.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها