گوهر آمای گنج خانه ی راز

نظامی گنجوی – هفت پیکر – شماره 9

آغاز داستان بهرام

گوهر آمای گنج خانه ی راز

گنج گوهر چنین گشاید باز

کآسمان را ترازوی دو سرست

در یکی سنگ و در یکی گهرست

از ترازوی او جهان دو رنگ

گه گهر بر سر آورد گه سنگ

صلب شاهان همین اثر دارد

بچه یا سنگ یا گهر دارد

گاهی آید ز گوهری سنگی

گاه لعلی ز کهربا رنگی

گوهر و سنگ شد به نسبت و نام

نسبت یزدگرد با بهرام

آن زد و این نواخت این عجبست

سنگ با لعل و خار با رطبست

هر که را این شکسته پایی داد

آن لطف کرد و مومیایی داد

روز اول که صبح بهرامی

از شب تیره برد بدنامی

کوره تابان کیمیای سپهر

کآگهی بودشان ز ماه و ز مهر

در ترازوی آسمان سنجی

باز جستند سیم ده پنجی

خود زر ده دهی به چنگ آمد

دُر ز دریا گهر ز سنگ آمد

یافتند از طریق پیروزی

در بزرگی و عالم افروزی

طالعش حوت و مشتری در حوت

زهره با او چو لعل با یاقوت

ماه در ثور و تیر در جوزا

اوج مریخ در اسد پیدا

زحل از دلو با قوی رایی

خصم را داده باد پیمایی

ذنب آورده روی در زحلش

وآفتاب اوفتاده در حملش

داده هر کوکبی شهادت خویش

همچو برجیس بر سعادت خویش

با چنین طالعی که بردم نام

چون به اقبال زاده شد بهرام

پدرش یزدگرد خام اندیش

پختگی کرد و دید طالع خویش

کآنچه او می‌پزد همه خامست

تخم بیداد بد سرانجامست

پیش از آن حالتش به سالی بیست

چند فرزند بود و هیچ نزیست

حکم کردند راصدان سپهر

کان خلف را که بود زیبا چهر

از عجم سوی تازیان تازد

پرورشگاه در عرب سازد

مگر اقبال از آن طرف یابد

هر کس از بقعه‌ای شرف یابد

آرد آن بقعه دولتش به مثل

گر چه گفتند للبقاع دول

پدر از مهر زندگانی او

دور شد زو ز مهربانی او

چون سهیل از دیار خویشتنش

تخت زد در ولایت یمنش

کس فرستاد و خواند نعمان را

لاله لعل داد بستان را

تا چو نعمان کند گل افشانی

گردد آن برگ لاله نعمانی

آلت خسرویش بر دوزد

ادب شاهیش درآموزد

برد نعمانش از عمارت شاه

کرد آغوش خود عماری ماه

چشمه‌ای را ز بحر نامی‌تر

داشت از چشم خود گرامی‌تر

چون برآمد چهار سال برین

گور عیار گشت شیر عرین

شاه نعمان نمود با فرزند

کای پسر هست خاطرم دربند

کاین هوا خشک وین زمین گرمست

وین ملک‌زاده نازک و نرمست

پرورشگاه او چنان باید

کز زمین سر به آسمان ساید

تا در آن اوج برکشد پر و بال

پرورش یابد از نسیم شمال

در هوای لطیف جای کند

خواب و آرام جان‌فزای کند

گوهر فطرتش بماند پاک

از بخار زمین و خشگی خاک

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها