دراندیش ای حکیم از کار ایام

نظامی گنجوی – خسرو و شیرین – شماره 79

مردن مریم

دراندیش ای حکیم از کار ایام

که پاداش عمل باشد سرانجام

نماند ضایع ار نیک است اگر دون

کمربسته بدین کار است گردون

چو خسرو بر فسوس مرگ فرهاد

به شیرین آن چنان تلخی فرستاد

چنان افتاد تقدیر الهی

که بر مریم سرآمد پادشاهی

چنین گویند شیرین تلخ‌زهری

به خوردش داد از آن کو خورد بهری

و گر می راست خواهی بگذر از زهر

به زهرآلود همت بردش از دهر

به همت هندوان چون برستیزند

ز شاخ خشک برگ تر بریزند

فسونسازان که از مه مهره سازند

به چشم‌افسای همت حقه بازند

چو مریم روزه ی مریم نگه داشت

دهان دربست از آن شکر که شه داشت

برست از چنگ مریم شاه عالم

چنانک آبستنان از چنگ مریم

درخت مریمش چون از بر افتاد

ز غم شد چون درخت مریم آزاد

ولیک از بهر جاه و احترامش

ز ماتم داشت آیینی تمامش

نرفت از حرمتش بر تخت ماهی

نپوشید از سلب‌ها جز سیاهی

چو شیرین را خبر دادند از این کار

همش گل در حساب افتاد هم خار

به نوعی شادمان گشت از هلاکش

که رست از رشک بردن جان پاکش

به دیگر نوع غمگین گشت و دلسوز

که عاقل بود و می‌ترسید از آن روز

ز بهر خاطر خسرو یکی ماه

ز شادی کرد دست خویش کوتاه

پس از ماهی که خار از ریش برخاست

جهان را این غبار از پیش برخاست

دلش تخم هوس فرمود کشتن

جواب نامه ی خسرو نوشتن

سخن‌هایی که او را بود در دل

فشاند از طیرگی چون دانه در گل

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها