بلیناس دانا به زانو نشست

نظامی گنجوی – اسکندر نامه – اقبال نامه – شماره 25

گفتار بلیناس در آفرینش نخست

بلیناس دانا به زانو نشست

زمین را طلسم زمین بوسه بست

که چندانکه هست آفرینش به جای

شها بر تو باد آفرین خدای

ز دانش مبادا دل شاه دور

که با نور به دیده با دیده نور

چو فرهنگ خسرو چنان بازجست

که پیدا کنم رازهای نخست

نخستین طلسمی که پرداختند

زمین بود و ترکیب ازو ساختند

چو نیروی جنبش در او کرد کار

به افسردگی زو برآمد بخار

از او هر چه رخشنده و پاک بود

سزاوار اجرام افلاک بود

دگر بخشها کان بلندی نداشت

به هر مرکزی مایه‌ای می گذاشت

یکی بخش از او آتش روشن است

که بالاترین طاق این گلشن است

دوم بخش ازو باد جنبنده خوست

که تا او نجنبد ندانند کوست

سوم بخش ازو آب رونق پذیر

که هستش ز راوق گری ناگزیر

همان قسمت چارمین هست خاک

ز سرکوب گردش شده گردناک

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها