اشعار میثم یوسفی

شعر نخست :

 

نمی‌شه زمین خورد و گریه نکرد

به دادم برس بهترین نارفیق

هنوزم به دستای تو قانعم

هنوز عاشقم، با یه زخم عمیق

 

تو این روزهای سیاه و کسل

تنم خیسه از حس بارون شدن

تورو جون هرکی که بهش مومنی

فقط امشبُ حرف رفتن نزن

 

تو این روزهای سیاه و مریض

فقط یه کمی چای واسه من بریز

 

می‌دونم همیشه بدهکارتم

می‌دونی؟ نمی‌شه فراموش کرد

من از بس که تو خوابتم زخمی ام

نمیشه که کابوسمو گوش کرد

 

نمی‌شه که این وحشتُ دوره کرد

نباشی، نمونی، نخندی ، بری

یه عمری جنونُ تحمل کنم

به دیوونگی‌م دل نبندی ، بری

 

تو سیگارو خاموش کن تا بگم

چطور میشه با گریه هم دود شد

چطور میشه با خنده هم زخم خورد

چطور میشه با عشق نابود شد

 

شبایی که می‌ترسم از فکرهام

همیشه هوا خیس و بارونیه

یه زن با جنونش به من یاد داد

که عاشق شدن قبل ویرونیه

 

تو این روزای سیاه و مریض

فقط یه کمی چای واسه من بریز

 


شعر دوم :

 

عطرت روی اعصابمه، پلکام دائم می‌پره

باید که از هم دور شیم، این‌جوری شاید بهتره

تو سرد و بی‌رحمی ولی، دلتنگیا جانی‌ترن

از تو که دنیای منی، چشمات ایرانی‌ترن

پشت سرت حرفه ولی، چشمای تو حرف منه

وقتی که اسم تو می‌آد، قلبم سریعتر می‌زنه

امروز صبح سوم بی‌تو دنیام پاییزه

شالی که خیس گریه‌هاته، هنوز روی آویزه

عکس بزرگ خنده‌ی تو تو اتاقمه

دستای تو هنوز واسه من چای می‌ریزه

آیینه‌ها و تخت خواب، بی‌آبروی تو شدن

دیوارهای خونه هم معتاد بوی تو شدن

من خاطره دارم از این آیینه‌های یک‌سره

از این ملافه که منو تا بوسه‌ی تو می‌بره

من خاطره دارم از این، بوی همیشه تلخ و سرد

از این اتاق بی‌تو و این تخت خواب بی‌نبرد

امروز صبح سوم بی‌تو دنیام پاییزه

شالی که خیس گریه‌هاته، هنوز روی آویزه

عکس بزرگ خنده‌ی تو تو اتاقمه

دستای تو هنوز واسه من چای می‌ریزه


واژگان کلیدی : اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،ترانه،ترانه های،ميثم يوسفي.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Sheen--saad
میهمان
Sheen--saad
اردیبهشت 8, 1399 1:28 ق.ظ

اشعار واقعا زیبایی هستند
دنیای بارون خورده واژه ها عطر بهشت گمشده داره

خوشحال مییشم به وب منم سر بزنید