ما ز میخانه ی عشقیم گدایانی چند

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 87

ما ز میخانه ی عشقیم گدایانی چند

باده نوشان و خموشان و خروشانی چند

ای که در حضرت او یافته ای بار، ببر

عرضه ی بندگی بی سر و سامانی چند

کای شه کشور حسن و مَلِک مُلک وجود

منتظر بر سر راهند غلامانی چند

عشق صلح کل و باقی همه جنگست و جدل

عاشقان جمع و فِرَق جمع پریشانی چند

سخن عشق یکی بود ولی آوردند

این سخنها به میان زمره ی نادانی چند

آنکه جوید حرمش گو به سر کوی دل آی

نیست حاجت که کند قطع بیابانی چند

زاهد از باده فروشان بگذر دین مفروش

خورده بینهاست در این حلقه و رندانی چند

نه در اختر حرکت بود نه در قطب سکون

گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند

ای که مغرور به جاه دو سه روزی بر ما

رو گشایش طلب از همت مردانی چند

هر در اسرار که بر روی دلت بربندند

کشش سلسله ی دهر بود آنی چند

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها