تا به کی یار به کام دگران خواهد بود

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 73

تا به کی یار به کام دگران خواهد بود

چشم امید دل من نگران خواهد بود

زان تعلل و ز ما صبر و تحمل تا چند

ما بر این شیوه و دلدار بر آن خواهد بود

عوض باده ی گلگون و صراحی چندم

شیشه ی دیده ز خون جرعه فشان خواهد بود

تا کی ام شعله ی دل روشنی خلوت و یار

شمع در انجمن مدعیان خواهد بود

همه شب بر درت از آمد و رفتم تا کی

سگ کوی تو به فریاد و فغان خواهد بود

چند مرغ دلم اندر قفس سینه ی تنگ

به هوای چمنت نوحه کنان خواهد بود

سرگرانی تو عمری نپذیرد انجام

کو شکیبا به چه تاب و چه توان خواهد بود

روز در بیم که آمد شب و چون خواهد رفت

شب در اندیشه که فردا به چه سان خواهد بود

صد قِران گر گذرد بخت اگر بخت من است

رو شکیب آر که در خواب گران خواهد بود

ای مه از دست تو در کوچه و بازار اسرار

بعد از این نعره زنان جامه دران خواهد بود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها