ای من فدای عاشقی هر چند خونخوار من است

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 36

ای من فدای عاشقی هر چند خونخوار من است

خار غمش گو جا کند در سینه گلزار من است

دادم نخستین دل بدو در سینه کشتم مهر او

لیکن مدام آن جنگجو در قصد آزار من است

تا تار گیسو ریخته جانها به تار آویخته

گوید دل بگسیخته منصورم این دار من است

آنجا که هستی حق است، هستی کل مستغرق است

جایی که نورمطلق است کی جای اظهار من است

باشد مرا از خود تله کرمم تنم بر خود پله

نبود مرا از وی گله دوری ز پندار من است

هر جا نظر انداختم جز او کسی نشناختم

ز اغیار تا پرداختم دل را همه یار من است

تا دل به سیر افتاده است، هر شر و خیرافتاده است

ظاهر به غیر افتاده است در خفیه در کار من است

اجزای عالم یک به یک گر خود سماک و گر سمک

جن و ملک نجم و فلک کل شرح اسرار من است

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها