از غصه دلم خون است در گوشه ی تنهایی

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 179

از غصه دلم خون است در گوشه ی تنهایی

آخر نه مسلمانی است تا چند شکیبایی؟

یک ره ز اسیر خویش احوال نمی پرسی

مُردَم، به سر بالین یک بار نمی آیی

اندر خور ما آمد این خرقه ی درویشی

بر قامت او شد راست آن کسوت دارایی

ای دست هنرمندان کوتاه ز دامانت!

وی عقل خردمندان در عشق تو شیدایی

ما از تو و تو با ما دوریم و به نزدیکی

هر جا نه و هر جایی، با ما نه و با مایی

گر بخشی و گر سوزی سر بر خط تسلیم است

اینک دل و جان بر کف تا آنکه چه فرمایی

اسرار دل پاکان عرش شه دادار است

اورنگ چو وارنگ است کو دیده ی بینایی

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها