خوبان همه چو صورت، تو دلنشین چو جانی

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 175

خوبان همه چو صورت، تو دلنشین چو جانی

گر گوش حق شنو هست هم اینی و هم آنی

از شوق روی دلبر دارم دلی پر آذر

ای پرده دار آن در زان پردگی نشانی

با دوست همنشینم وز هجر او دلم خون

تا سرّ این بگویم کو یار نکته دانی

هر دل که نور حق دید جز نور حق نباشد

نی نزد او زمینی است نی پیشش آسمانی

بی انتظار محشر، حق بین فنای کل دید

گشتی چو فانی از خود گردید خلق فانی

چون هست عکس یکتا نبود دو چیز همتا

در ملک هست جز هست، چون نیست، نیست ثانی

امروز جلوه ی وی رندان کهن شمارند

کوراست در هر آنی روی نوی و آنی

سرّ دهانت ای شه معلوم کس نگردید

هم زان دهد گر آید اسرار را بیانی

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها