هذا غزال هلال السمآء مضناک

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 166

هذا غزال هلال السمآء مضناک

غدا الغزالة فی العشق من حیاراک

ز شوق روی تو گردید گل گریبان چاک

شقیق احمر ذوالکی بعض قتلاک

چو آهوان نه همین صید اهل دل کردی

سلبت مهجة اهل التقی و السلاک

امام شهر به محراب خود به خود گویاست

بحاجبیک نصلی و بعض صرعاکی

همین نه ماه گرفت از فروغ مهر رخت

ذکاء یقتبس النور من محیاک

ز تار زلف دو تا گر مرا شب تاری است

صباحی اسفر لیلای من ثنایاک

ز دیده خون رودم محرم دو دیده رود

فدع یودع یا دمع طرفی الباک

صبا ز دیده ی دل گویمت چسان هیهات

وهل اعبر بالروح عنک حاشاک

گل مراد برآید مرا تو چون به بر آیی

اشم نکهته ورد ان اشم فآک

اگرچه ورد زبان ورد سوسن و سمن است

فانت قصد ضمیری و کل اسماک

ز بخت بد چو به بیداری ام از او محروم

فلیت عند رقادی سمحت رؤیاک

ز دوست چشم امید این بود که دید اسرار

سمعت فیه اقاویل کل افاک

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها