خوشا جانی که جانانش تو باشی

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 164

خوشا جانی که جانانش تو باشی

((خوشا دردی که درمانش تو باشی)) (1)

بباید ترک جان گفت و به سر رفت

به آن راهی که پایانش تو باشی

نه با ایمان بود کارش نه با کفر

هر آن کس کفر و ایمانش تو باشی

خرد زنجیری عشق و جنون شد

که خود زنجیر جنبانش تو باشی

بشو بی پا و سر در عشق اسرار

که شاید گوی چوگانش تو باشی


واژگان دشوار : 1-این مصراع سروده ی فخرالدین عراقی است.

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها