دل مستمند و حیران به هوای آب و دانه

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 163

دل مستمند و حیران به هوای آب و دانه

ز حرم سرای شاهی به خرابه کرده خانه

چکنم چه سر بپوشم که به هر طرف نیوشم

نرسد به گوش هوشم به جز از لبت ترانه

به حصار دیده ی کل همه نقش اوست حاصل

به سواد اعظم دل نبود جز آن یگانه

همه بر در نیازش که چه در رسد ز نازش

همگی ز سوز و سازش به سرود عاشقانه

سمن و چمن هزارش گل و لاله داغدارش

همه نغمه پرده دارش نی و بربط و چغانه

بود ار بیان نیارم نگه امیدوارم

کشد ار زبان ندارم ز دل آتشم زبانه

به حریم خلوت یار نبود ره تو اسرار

اگر آرزوی دیدار بوَدَت، رو از میانه

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها