راه عشق است و به هر گام دو صد جان به گرو

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 156

راه عشق است و به هر گام دو صد جان به گرو

عشق سرّیست نهانی به در از گفت و شنو

کی شود این دل بی حاصل ما طعمه ی عشق

بر این مرغ هما، خرمنی از جان به دو جو

بس که نزدیک بود شارع مقصد دور است

تا به کی ای دل دیوانه به هر سو تک و دو؟

این همه عکس که آغازی و انجامش نیست

از فروغ رخ آن مهر بود یک پرتو

در بر ماه ببین آینه و آب جدار

که چسان خود متفنن شود از یک خور ضو

گوشه ی ابرویی از گوشه ی برقع بنمود

آسمان را که همی چرخ زنان شد در دو

درد نوشان سماوی تو را آمده جام

که بود باز از این فخر دهان مه نو

می خور اسرار و از این خواب گران شو بیدار

حاصل عمر خود اندوز که شد وقت درو

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها