گَرَم صدبار میرانی مدامت مدح گو باشم

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 137

گَرَم صدبار میرانی مدامت مدح گو باشم

وگر خون مرا ریزی همانت خاک کو باشم

به خون آلوده ی تیغ وی ام، همدم مده غسلم

بدین تقریب شاید روز محشر سرخ رو باشم

به ملک عشق گر من بی سر و پایم مکن عیبم

که در میدان عشقت بهر چوگان تو گو باشم

تن ار چون رشته سازم عشق آن یوسف تنم زیبد

ولی چون زال غزال از خریداران او باشم

هوای آن بوَد در سر که گیرم گلرخی در بر

به روی سبزه ای ساغر زنم بر طرف جو باشم

بر آنم تا شود چنگم هم آواز و نی ام دمساز

به میخانه نهم پا، دست در دست سبو باشم

ز شوق قد او شد اشک طوبی جویبار خلد

همین تنها نه من عمریست کاندر آرزو باشم

مرا راندن ز باغ ای باغبان ز انصاف بیرون است

که من از گلشن تو بلبلی قانع به بو باشم

کند گه جای مسجدگه کلیسا گه کنشت اسرار

سخن کوته به هر صورت تو را در جستجو باشم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها