تحمل از غم تو یا ز روزگار کنم

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 136

تحمل از غم تو یا ز روزگار کنم

به غیر آنکه خورم خون دل چه کار کنم

اگر عناصر این نه فلک ورق گردد

غمت رقم نشود گر چه اختصار کنم

به طول روز قیامت شبی ببایستی

که با تو من گله از درد انتظار کنم

به بزم غیر مکش می روا مدار که من

مدام بی تو به خون جگر مدار کنم

به آن رسیده ز جور سپهر، کینه ی غیر

که رخت بندم و ترک دیار و یار کنم

کنون که ناشده طوفان بیار خاک رهش

که بلکه چاره ی این چشم اشکبار کنم

جفا مبر ز حد، اندیشه کن از آن روزی

که داوری ز تو در نزد کردگار کنم

نصیب ما نشد ای دوست کنج دامت هم

نه آشیان نه قفس کاندر آن قرار کنم

عجب مدار گرت نغمه سنج شد اسرار

که عندلیبم و افغان به نوبهار کنم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها