ساقی بیا که عمر گرانمایه شد تلف

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 119

ساقی بیا که عمر گرانمایه شد تلف

دایم نخواهد این دُر جان ماند در صدف

طفلی است جان و مهد تن او را قرارگاه

چون گشت راهرو فکند مهد یک طرف

در تنگنای بیضه بود جوجه از قصور

پر زد سوی قصور چو شد طایر شرف

ز آغاز کار جانب جانان همی روم

مرگ ار پسند نفس نه، جان راست صد شعف

تابی ز آفتاب به خاک آمد از شباک

خود بودی آفتاب چو شد پرده منکشف

انگشت بین که جمره شد و گشت شعله ور

پس در صفات نور شد آن نار مکتشف

کرد آفتاب باده تجلی در انجمن

قد کان من سنائها الارواح یختطف

موسی جان ز جلوه شدش کوه تن خراب

ولّی بوجهه هو ذا الشطر و انصرف

اسرار جان کند ز چه رو ترک ملک تن

بیند جمال مهر جلال شه نجف

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها