غم عشقی ز نشاط دو سرا ما را بس

حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 107

غم عشقی ز نشاط دو سرا ما را بس

صحبت بیدلی از شاه و گدا ما را بس

تو و بر مسند جم، جام زدن نوشت باد

مسند خار و خس و جام بلا ما را بس

تکیه بر بالش عشرت زدن ارزانی غیر

خشت در زیر سر و فقر و فنا ما را بس

نیستم درخور لطفت طمع از حد نبرم

دو سه دشنام، به پاداش دعا ما را بس

خون شد از رشک دلم، شانه به زلفش که کشید

روز و شب عربده با باد صبا ما را بس

ملک الحاج و ره کعبه که در ملت عشق

طوف کوی تو و آیین صفا ما را بس

تاجر عشقم و سرمایه ی من، دین و دل است

گلرخان نقد یکی عشوه بها ما را بس

درد عشق تو چه سنجیم به قانون شفا

کز اشارات دو ابروت شفا ما را بس

هر کسی در کنف دولت صاحب جاهیست

دل قوی دار تو اسرار، خدا ما را بس

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها