مخفی بدخشی – غزل شماره 62
گلگشت
ز عشاق رنجیدنت را بنازم
به اغیار خندیدنت را بنازم
به صد قهر از بزم با غیر رفتن
به صد ناز پس دیدنت را بنازم
به هنگام گلگشت در صحن بستان
به تمکین خرامیدنت را بنازم
به ایمای چشم و اشارات ابرو
ادای سخن گفتنت را بنازم
ربودی دل از دست مخفی و آنگه
به قتلش کمر بستنت را بنازم