قصاب کاشانی – غزل شماره 68
با تو همین یک سخنم آرزوست
گفتن و قربان شدنم آرزوست
پیش قد شمع تو پروانهوار
پر زدن و سوختنم آرزوست
وقت شد از دیده ببارم سرشگ
غوطه به دریا زدنم آرزوست
لالهصفت پنجه ی خونین ز غم
پیش تو بر سر زدنم آرزوست
قدّ و رخ و تن بنما در چمن
سرو و گل و یاسمنم آرزوست
کرد دلم عزم ز خود رفتنی
دور شدن زین وطنم آرزوست
نشئه ی دیگر می توحید راست
جرعه بدین می زدنم آرزوست
باش تو قصاب که گفته است فیض :
((حلقه ی آن در زدنم آرزوست)) (1)
واژگان دشوار: 1-این مصراع سروده ی فیض کاشانی است.