عالمی را سوختی از جلوه، ای رعنا بس است

قصاب کاشانی – غزل شماره 44

عالمی را سوختی از جلوه، ای رعنا بس است

بردی از حد ناز، ای بی‌رحم استغنا بس است

ز انتظار ضربت تیغ تو مردن تا به کی

چند ای قاتل کنی امروز را فردا بس است

دیگری را در میان زنّار ای بدخود مبند

چون مرا کردی در این بتخانه پابرجا بس است

دیگری را در گرفتاری شریک ما مکن

مدعا گر شهرت حسن است یک رسوا بس است

خنجر دیگر برای قتل من در کار نیست

تیغ ابروی تو بر جان من شیدا بس است

چشم بر خمخانه ی گردون ندارم در خمار

بهر درد سر مرا دُرد تو در مینا بس است

بحر بی‌پایان ما را نیست امید کنار

دست و پا تا چند ای قصاب در دریا بس است

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها